کتاب کسب‌‌و‌کار رویایی

معرفی کتاب کسب‌ و‌ کار رویایی

کتاب کسب‌ و‌ کار رویایی نوشته‌ی کن لنگدان، به شما می‌آموزد که چگونه بخشی از سرمایه‌گذاری خود را با تقویت متوالی آن، به یک ورودی پردرآمد تبدیل کنید.

کن لنگدان (ken Lengdon) در مقدمۀ کتاب کسب‌ و‌ کار رویایی (The 100 greatest ideas for building the business of your dreams) اینگونه بیان می‌کند:

در آینده، دیر یا زود، می‌خواهید کسب‌ و کار خود را به سهام‌داران جدید به عنوان یک سرمایه‌گذاری به فروش برسانید و با این کار، خودتان را قادر به صرف زمان بیش‌تری با خانواده‌ی خود در وضعیت استقلال مالی عالی کنید؟ یا می‌خواهید معروف شوید؟ یا فقط می‌خواهید زندگی خود را بهبود ببخشید؟ هدف شما هرکدام از این موارد باشد فرقی نمی‌کند؛ در هر صورت، زمان شروع برنامه‌ریزی فرا رسیده است. حتی اگر قبل از خروج از سازمان فعلی خود، زمان زیادی داشته باشید، باید هنگام فرا رسیدن روز بزرگ، به مهارت‌ها و تجارب مورد نیاز خود بیندیشید.

بسیاری از افراد در محیط‌هایی کار می‌کنند که رضایت شغلی کم یا احساس ناخوشایندی از محیط دارند. این نارضایتی ممکن است به دلیل خستگی از انجام کارهای تکراری برای زمان طولانی باشد.

آن‌ها ممکن است از بی‌نظمی و دلقک‌بازی‌های گاه‌و‌بی‌گاه شرکت‌های بزرگ که با سیاست‌ها و جلسات داخلی و خشن احاطه شده، خسته شده باشند و از اینکه مهارت‌های آن‌ها کم‌تر از قبل مورد نیاز شرکت است و یا اینکه به صرف زمان بیش‌تر با خانواده دعوت شوند، احساس خطر کنند. این نیروی منفی آن‌ها را وادار به این تفکر می‌کند که رئیس خود باشند، و اینکه به مدیر خود بگویند که می‌خواهند کار شخصی خود را انجام دهند و خودشان به پیش بروند.

از جنبه‌ی مثبت، آن‌ها به افرادی حسادت می‌ورزند که کسب‌ و کار خود را راه‌اندازی کرده‌اند، از اینکه یکی دیگر را ثروتمند کنند دست می‌کشند و شروع به کسب درآمد از بهترین راه، یعنی با کمک‌ گرفتن از کار دیگران می‌کنند.

آن‌ها ممکن است مجبور باشند برای رسیدن به آن سخت کار کنند، و در این مسیر دچار ترس شوند، اما آن‌ها کسب‌ و کاری راه‌اندازی کرده‌اند. آن‌ها به هیچ‌کس گزارش کار نمی‌دهند، به دل‌خواه خود کار می‌کنند، قوانینی را ایجاد می‌کنند، و کسی چه می‌داند، آن‌ها حتی ممکن است یک استراتژی خروج از کار نیز داشته باشند که با استفاده از آن سهام کسب‌ و کار خود را به فروش برسانند و در نهایت درآمد آن‌ها بسیار بیش‌تر از دو سوم حقوق در زمان بازنشستگی در پایان کارمندی خواهد بود.

کسب‌وکار رویایی شما دقیقاً چه چیزی است؟

کن لنگدن (ken Lengdon) در پاسخ به این سوال می‌گوید: در آینده، دیر یا زود، می‌خواهید کسب‌ و کار خود را به سهام‌داران جدید به عنوان یک سرمایه‌گذاری به فروش برسانید و با این کار، خودتان را قادر به صرف زمان بیش‌تری با خانواده‌ی خود در وضعیت استقلال مالی عالی بکنید؟ یا می‌خواهید معروف شوید؟ یا فقط می‌خواهید زندگی خود را بهبود ببخشید؟

هدف شما هرکدام از این موارد باشد، فرقی نمی‌کند؛ در هر صورت، زمان شروع برنامه‌‌ریزی فرا رسیده است. حتی اگر قبل از خروج از سازمان فعلی خود، زمان زیادی داشته باشید، باید هنگام فرا رسیدن روز بزرگ، به مهارت‌ها و تجارب مورد نیاز خود بیندیشید. با این حال، اگر رویای شما این است که در شرکت بزرگ فعلی خود باقی بمانید و به موفقیت دست پیدا کنید، پس باید بیاموزید که چگونه بخشی از سرمایه‌گذاری خود را با تقویت متوالی آن، به یک ورودی درآمد پر رونق تبدیل کنید.

در بخشی از کتاب کسب‌ و‌ کار رویایی می‌خوانیم:

شرکت‌های بزرگ تمایل به پیروی از مدل‌ها دارند. دهه‌ی 80 میلادی به خاطر تنوع اتفاقات مشهور بود؛ مدیران به دنبال کسب‌وکارهایی بودند که هیچ ارتباطی با موارد موجود نداشت و پول‌های سهام‌داران‌شان را برای خرید آن‌ها روانه می‌کردند. ارتباط آن‌ها با شرکت‌های خوشه‌ای بزرگ به پایان رسیده بود که دیدن ارزش عضویت در باتلاق کسب‌ و کار که کل شرکت را ساخته است و به هر کسب‌ و کار فردی اضافه شده بود، سخت‌تر و سخت‌تر می‌شد. رکود و “کسب‌ و کار اصلی” در دستور قرار گرفت. این، شامل افت فروش در مقدار قابل توجهی از کسب‌وکار بود که استراتژیک به نظر نمی‌رسیدند و صادقانه بگوییم، آن دسته‌ای از کسب‌ و کارهایی که بدیهی هستند، پول‌ساز نیستند.

اگر شرکت شما دارای یک استراتژی در سطح هیئت مدیره برای انجام این کار باشد، شما فرصتی دارید که در همان کسب‌ و کار خود و چیزی که مبنی بر اهداف شخص دیگری ساخته‌اید، بمانید. یکی از بهترین نمونه‌ها در این موضوع، امپراطوری‌ای بود که توسط سواچ در کسب‌ و کار تبلیغاتی رشد کرده است. آن‌ها سهم بسیاری از سازمان‌های کوچک را خریداری کردند. این کارها تنها در زمان رونق اقتصادی مناسب است، اما وقتی اقتصاد دارای رکود باشد، کار بسیار بیهوده‌ای محسوب می‌شوند. بسیاری از بنیان‌گذاران کسب‌ و کار، دوبار در این سازمان موفق شدند، یک‌بار زمانی که آن‌ها کسب‌ و کاری را در ابتدا به سواچ فروختند، و دومین بار زمانی که آن‌ها با شکست قیمت، آن را دو یا سه سال بعد دوباره خریداری کردند. من این تصویر را ترسیم کردم تا در این مرحله، به ما یادآوری شود که در اطراف کسب‌ و کارهای بزرگ، خرده‌سنگ‌های ناهموار و جنون استراتژیک وجود داشته‌اند که گرفتن یک بخش از آن و تبدیل آن به یک واحد بازرگانی پرسود اغلب خیلی آسان است. در این‌جا، اثبات این توسط یکی از نمونه‌های خاص و یک تعمیم وجود دارد. هر دو مثال نشان می‌دهند که پیشنهاد دهنده‌ی MBO دارای مزیت متمایزی نسبت به افرادی است که شرکت بزرگی را اداره می‌کنند. پیشنهاد‌دهنده به جزئیات کسب‌ و کارهایی که می‌خواهد اداره کند توجه دارد، درحالی‌که منبع آن‌ها، روش‌های استراتژیک بیش‌تری مثل حرفه‌ی خود را در ذهن دارند.