معرفی کتاب چگونه هر کسی را به هر کاری وادارید
دیوید جی. لیبرمن در کتاب چگونه هر کسی را به هر کاری وادارید مجموعهای از تکنیکها و ترفندهای روانشناسی را به شما یاد میدهد که با بهکاربستن آنها میتوانید دیگران را متقاعد کنید کارها را به شیوهای بهپیش ببرند که شما میخواهید. اگر دلتان میخواهد با بهره گرفتن از رازهای علم روانشناسی دیگران را تحت کنترل خودتان درآورید، کتاب پیش رو برای شما نوشته شده است!
دربارهی کتاب چگونه هر کسی را به هر کاری وادارید
حالا که مشغول مطالعهی معرفیِ کتاب چگونه هر کسی را به هر کاری وادارید (Get Anyone to Do Anything) نوشتهی دیوید جی. لیبرمن (Book by David J. Lieberman) هستید، گمان میکنیم بدانیم چه میخواهید: یاد گرفتن هنر متقاعدسازی دیگران برای رسیدن به خواستههایتان! شاید عنوان این کتاب کمی احساس سوءاستفادهگر بودن را در شما برانگیزد، اما حقیقت این است که یادگیری هنر ارتباط با دیگری و متقاعد ساختن او از مهمترین مهارتهای زندگی است. از این روست که دیوید جی. لیبرمن کتاب چگونه هر کسی را به هر کاری وادارید را تألیف کرده است تا راهکارهایی را به شما بیاموزد که با بهکارگرفتن آنها بتوانید به آنچه در سر دارید، جامهی عمل بپوشانید. دیگر لازم نیست تقلا کنید تا فرزندانتان درست رفتار کنند. نیازی نیست مدام با کارمندانتان در چالش باشید یا به طور دائمی با شریک عاطفی یا دوستانتان دچار تعارض شوید. مطالعهی کتاب چگونه هر کسی را به هر کاری وادارید به شما یاد میدهد حرفتان را به کرسی بنشانید! همهی اینها نیز به لطف بهکارگیری تکنیکها و ترفندهای روانشناسی امکانپذیر شده است.
اِنقدر از شما سوءاستفادهی عاطفی شده که دیگر جانتان به لبتان رسیده؟ احساس میکنید حرفتان در خانهی خودتان بُرِش ندارد؟ از هیچکدام از همتیمیهایتان در محلکار احترام و همکاری لازم را دریافت نمیکنید؟ نگران نباشید، همهی چیزی که به آن نیاز دارید، مطالعهی کتاب چگونه هر کسی را به هر کاری وادارید است. وقت آن رسیده که هر گفتوگو و موقعیتی را تحتکنترل خود درآورید. شما میتوانید با بهکاربستن رازهای روانشناختی همهچیز را دقیقاً طوری پیش ببرید که دلتان میخواهد. برای یاد گرفتن این رازها آمادهاید؟ خوش آمدید! اینجا مجموعهای از روشها و فنون ساده در اختیارتان قرار خواهد گرفت.
«دیگران را وادار کنید شما را دوست داشته باشند، به شما عشق بورزند یا خیلی راحت تصور کنند شما عالی هستید!» نام بخش اول کتابِ چگونه هر کسی را به هر کاری وادارید است. نویسنده شما را در این بخش با گروهی از عوامل روانشناختی آشنا میکند که بر میزان علاقهی دیگران به شما تأثیر میگذارد. با بهکاربستن توصیههای دیوید لیبرمن مشاهده میکنید که علاقهمند کردن دیگران به خودتان تا چه اندازه آسان است. نیاز است یادآوری کنیم که قصد نویسنده در این بخش، معرفی راههایی برای فریبدادن دیگران، برای آنکه شما را دوست بدارند، نبوده. بلکه شما در بخش نخست کتاب حاضر یاد میگیرید اصول و روشهای روانشناختی معینی را برای اثرگذاری بر دیگران به کار ببندید. همچنین در این بخش به سطوح مختلف روابط بینفردی پرداخته میشود.
آماده باشید تا زندگی را آسان کنید و همه چیز را آنطور که میخواهید پیش ببرید و بهعبارت دیگر، «هر کسی را به انجام هر کاری که میخواهید وادار کنید» و «دیگر هرگز احساس ناتوانی نکنید!»
بد نیست اشاره کنیم که نویسنده به شما هشدار میدهد از این ترفندها در جهت شر استفاده نکنید! همچنین پیش از شروع کتاب به شما میگوید ازآنجاکه این روشها بر اساس ماهیت انسان است، عواملی مانند فرهنگ، نژاد و جنسیت قابلچشمپوشی هستند، مگر اینکه چیزی غیر از این ذکر شده باشد. در تمام مثالهای این کتاب، ضمیر فاعلی «او» برای هر دو جنسیت مذکر و مؤنث استفاده شده است. این کار برای آنکه زبان کتاب کمتر سوگیری جنسیتی داشته باشد، انجام شده است، نه اینکه نشاندهنده این باشد که این روش به جنسیت معینی اختصاص دارد.
کتاب پیشِ رو از پنج بخش و چهل فصلِ نسبتاً کوتاه تشکیل شده است. ما در ادامه تکبهتک این چهل فصل را مورد بررسی قرار دادهایم.
عنوان فصل اول خود گویای محتوای آن است: «کاری کنید که هرکسی در هر زمانی شما را دوست داشته باشد.» در این فصل فهرستی از قوانین پیچیدهی روانشناختی ارائه شده که افراد را وادار میکند هرکسی را که بخواهید دوست داشته باشند. این قانونها از این قرارند: «تداعی»، «مواجههی مکرر»، «شباهتها»، «تفاهم»، «احساسات»، «کمک به دیگری»، «او هم انسان است» و «نگرش مثبت».
فصل دوم «هرکسی را وادار کنید شما را خواستنی و جذاب بداند» نامیده شده است. آیا تابهحال با کسی قرار گذاشتهاید که از نظر ظاهر حتی نزدیک به آنچه در نظر داشتید، نبوده باشد؟ چرا این کار را کردهاید؟ دیوید لیبرمن چنین پاسخ میدهد: چون به احتمال زیاد آن فرد قوانینی را به کار گرفته که باعث شده شما او را خواستنی تشخیص دهید. در فصل دوم از کتابِ چگونه هر کسی را به هر کاری وادارید دربارهی این قوانین میخوانید.
دیگر لازم نیست دربارهی اینکه قرار است چگونه با شخص موردنظرتان مواجه شوید، نگران باشید، زیرا در فصل سوم کتاب حاضر توصیههایی برای شما ارائه شده است که به کار بستن آنها به شما کمک میکند در برخورد نخست، بهترین تأثیر را بر فرد موردنظرتان بگذارید.
نویسنده فصل چهارم کتاب خود را «مزیت فوری را در هر رابطهای دریافت کنید» نامیده است. در این فصل از چهار اشتباه بزرگ در رابطه با دیگران نام برده شده است. همچنین نویسنده به شما میگوید افراد چیزهایی را میخواهند که نمیتوانند داشته باشند و برای هر چیزی بیشتر تلاش کنند بیشتر آن را دوست خواهند داشت. اگر بهدستآوردن شما آسان باشد، ممکن است بهراحتی رها شوید. او همچنین توصیه میکند همیشه اندکی عدماطمینان را در رابطهتان بگنجانید تا شور و اشتیاق را از نو شعلهور کنید. دیوید لیبرمن عقیده دارد که شخص موردنظر، شما را تا حدی بر اساس احساسی که در او نسبت به خودش ایجاد میکنید دوست دارد. در او احساس خوبی ایجاد کنید تا او نسبت به شما احساس خوبی داشته باشد.
در فصل پنجم، «کاری کنید همه شما را طلای ناب بدانند»، روشی را میآموزید که بهوسیلهی آن همه قدرتان را میدانند و ارزشمندی شما را درک میکنند. در فصل ششم راهبردهایی وجود دارد که با استفاده از آنها در هر موقعیتی آرام، بااعتمادبهنفس و مسلط به نظر میرسید. نویسندهی کتابِ چگونه هر کسی را به هر کاری وادارید عقیده دارد که اعتمادبهنفس و دوست داشته شدن کاملاً با یکدیگر ارتباط دارند. ما کسانی را که مسلط و مطمئن به خود به نظر میرسند دوست داریم، آنها را تحسین میکنیم و مجذوب آنها میشویم. و کمترین میزان جذابیت متعلق به کسی است که خودش را دستکم میگیرد. بنابراین در این فصل او ابتدا جنبهی فیزیولوژیکی اضطراب را مورد بررسی قرار میدهد، سپس راه غلبه بر اضطراب را پیش پای شما میگذارد. به عنوان مثال او به شما میگوید که لبخند بزنید! پژوهشها نشان میدهند همین لبخندزدن در واقع باعث میشود احساس آرامش بیشتری داشته باشید. راهبرد دیگر، تنفس عمیق است. وقتی عصبی هستید، اغلب نفستان را حبس میکنید. نفس عمیق فوراً دستگاه عصبی مرکزی را آرام میکند.
آیا از احمق به نظر رسیدن و مورد سوءاستفاده قرارگرفتن خسته شدهاید؟ بخش دوم کتاب برای شما نوشته شده است. این بخش «هرگز گول نخورید، فریب نخورید، بازیچه نشوید، مورد سوءاستفاده قرار نگیرید، اجازه ندهید به شما دروغ بگویند، یا دوباره از شما بهرهکشی شود» نام دارد.
آیا او واقعاً به شما اهمیت میدهد؟ آیا او وفادار است؟ آیا او فقط تظاهر میکند که شما را دوست دارد؟ گاهی اوقات سخت است کسانی را که تظاهر میکنند دوستان ما هستند از دوستان واقعی جدا کنیم. اما دیگر لازم نیست وقتتان را در روابط بدون آینده یا خودخواهانه تلف کنید. با استفاده از رازهای روانشناختیای که در فصل هفتم آمده، تشخیص دهید که آیا شخص موردنظرتان از صمیم قلب به فکر منافع شماست یا منافع خودش!
آیا تابهحال خواستهاید کسی را به دروغسنج متصل کنید تا ببینید آیا راست میگوید یا خیر؟ خوب، اکنون با روش موجود در کتاب میتوانید فوراً متوجه شوید که او راست میگوید یا دروغ یا عذری که میآورد چیزی جز یکمشت دروغ نیست! روش مورداستفاده، «معما» نامیده میشود که شما میتوانید دربارهی آن در فصل هشتم بخوانید.
با خواندن فصل نُهم، «چگونه متوجه شوید کسی شما را بازیچه قرار داده است یا خیر؟» روشهایی را یاد میگیرید که شما را از دامِ بازیچه شدن نجات میدهد. دیوید لیبرمن به شما آموزش میدهد فرد سوءاستفادهگر هفت روش مرگبار در چنته دارد که میتواند شما را وادار کند غلام حلقهبهگوش او باشید. این عوامل نیرنگ عبارتاند از: احساس گناه، ارعاب، ترس، کنجکاوی، تمایل به دوست داشته شدن و عشق. با مطالعهی این فصل، دیگر هرگز دوباره بازیچه نشوید!
چگونه میتوانید دست کسی را که مقابل شما نشسته است، بخوانید؟ یا از کجا میتوانید بفهمید که آیا مدیر ارشد شما جدی میگوید اگر حقوقش را اضافه نکنید، استعفا میدهد یا خیر؟ راهی وجود دارد که میتوان در هر زمان و در هر موقعیتی گفت که کسی در حال بلوفزدن است یا خیر، زیرا مهم نیست در چه موقعیتی باشید، همه بلوفها یک ویژگی مشترک دارند. این ویژگی مشترک در فصل دهم، با نامِ «چگونه در هر موقعیتی بفهمیم که فرد در حال بلوفزدن است یا خیر» معرفی شده است.
با مطالعهی فصل یازدهم کتاب، با نام «چگونه به ماهیت افراد پی ببریم» میآموزید در عرض دو دقیقه هرکسی را وادار کنید که نشان دهد واقعاً چهکاره است. اگر از فریبخوردن و مورد سوءاستفاده قرار گرفتن خسته شدهاید، فن روانشناختیای که در این فصل معرفی میشود، به شما کمک میکند تا عملاً ذهن شخص را بهدقت بررسی کنید تا بفهمید آیا چیزی را پنهان میکند یا خیر.
آیا تابهحال آرزو کردهاید که بتوانید به ذهن کسی دسترسی داشته باشید تا متوجه شوید در مورد شما، ایدهی شما، پروژهی شما یا قرار ملاقات با شما چه فکری میکند؟ اکنون میتوانید با روش نهایی ذهنخوانی که در واقع ترکیبی از چندین اصل روانشناختی است، این کار را انجام دهید. وقتی فکر میکنید کسی واقعیت را به شما نمیگوید، این روش مطمئن، شیوهای عالی برای آشکارکردن احساسات واقعی یک فرد در هر شرایطی است. این روش را در فصل دوازدهم بخوانید.
در بخش سوم به شما آموزش داده میشود تا کنترل هر موقعیتی را در دست بگیرید و هرکسی را وادار به انجام هر کاری کنید. با مطالعهی فصولی که ذیل این بخش به نگارش درآمده، میتوانید بهراحتی رفتار و افکار دیگران را تحت هدایت گفتار و کردار خودتان درآورید و با تغییر کارهایی که برای دیگران انجام میدهید و حرفهایی که به آنها میزنید، نگرش و رفتار آنها را نسبت به خود تغییر دهید. واقعاً به همین سادگی است. افراد در خلأ عمل نمیکنند، بلکه تفکر و رفتار آنها در پاسخ به دنیای اطرافشان است. با تغییر دنیای آنها میتوانید پاسخشان را تغییر دهید.
نویسنده در فصل سیزدهم همراه شماست تا هرکسی را در هر موقعیتی وادار به اقدام فوری کنید. فرض کنید ایدهای عالی دارید، اما هیچکس به حرفتان گوش نمیدهد! این میتواند بسیار ناامیدکننده باشد، اما با پیروی از یک راهبرد روانشناختی خاص، عملاً میتوانید اطمینان حاصل کنید هرکسی به آنچه میگویید گوش میدهد. سه عامل اصلی تأثیرگذار در اینجا عبارتاند از: هیجانها، راهبردها و پیامدها. این موضوعات به طور مفصل در فصل چهاردهم توضیح داده شدهاند.
فرض کنید ایدهای عالی دارید، اما هیچکس به حرفتان گوش نمیدهد! این میتواند بسیار ناامیدکننده باشد، اما با پیروی از یک راهبرد روانشناختی خاص، عملاً میتوانید اطمینان حاصل کنید که هرکسی به آنچه میگویید گوش میدهد. این راهبرد در فصل چهاردهم توضیح داده شده است. شما در فصل پانزدهم یاد میگیرید هرکسی را وادار کنید تا به حرفی که زده است عمل کند. «اما تو قول دادی!» اگر از گفتن این حرف خسته شدهاید، راهبرد این فصل به شما کمک میکند تا اطمینان حاصل کنید که میتوانید هر شخصی را وادار کنید تا به هر چیزی که به شما قول داده است، عمل کند.
تقریباً هیچچیز ناامیدکنندهتر از تلاش برای بهزور پذیراکردن یک فرد خودرأی نیست؛ بااینحال، با پیروی از مجموعهای دقیق از فنون روانشناختی، میتوانید هرکسی را وادار کنید که تماموکمال به آنچه میگویید گوش دهد. این فنون در فصل شانزدهم توضیح داده شدهاند.
به ایدههای عالی و چشماندازی روشن دست یافتهاید و آماده تغییر جهان هستید. مسئلهای وجود دارد… شما رهبری میکنید، اما هیچکس از شما پیروی نمیکند. رهبری برای کسانی که در آن مهارت دارند بسیار آسان به نظر میرسد و برای کسانی که تمایل به رهبری دارند، بسیار دشوار است. رهبری مؤثر آنقدر که یک علم محسوب میشود، یک هنر نیست. در فصل هجدهم، به بررسی موارد ضروری برای تبدیل شدن هرکسی به یک رهبر تأثیرگذار، پرشور و ایدهآل پرداخته شده است.
اگر میخواهید کسی با چیزی موافقت کند یا اقدامی انجام دهد، اولین قانون این است که او دقیقاً بفهمد که دربارهی چه چیزی صحبت میکنید و دقیقاً چه چیزی از او میخواهید. توضیحدادن مکرر میتواند بسیار خستهکننده باشد. شما در فصل نوزدهم رمزوراز این قوانین را یاد میگیرید.
اگر میخواهید هرکسی را در کار، قرار ملاقات یا بازی شکست دهید و در هر رقابتی پیروز شوید، فصل بیستم تا بیستوسوم را مطالعه کنید. به بخش پنجم میرسید که چنین نامیده شده است: «زندگی را آسان کنید: بیاموزید که چگونه بلافاصله آزاردهندهترین، ناامیدکنندهترین و شرایط دشوار زندگی را بپذیرید و هر بار خود را دست بالا بگیرید!» این بخش حاوی بزرگترین راهبردهای روانشناختی برای مدیریت دشوارترین اوقات و شرایط زندگی است. اگر میخواهید زندگی را ساده کنید یا بهسادگی کارها را آسان کنید، این روشها برای شما ارزشمند خواهند بود.
میخواهید افراد در جواب تماسها و پیامهایتان فوراً تماس بگیرند؟ فصل بیستوچهارم، «هرکسی را وادار کنید تا فوراً در جواب تماس شما، تماس بگیرد»، را بخوانید.
نویسنده در فصل بیستوپنجم نشان میدهد چگونه میتوان از روانشناسی برای کمک به بخشش سریع استفاده کرد. این فصل «هرکسی را وادار کنید شما را برای هر چیزی ببخشد» نام دارد. زندگی گاهی اوقات میتواند بدترین ضربهها را به ما وارد کند. وقتی در موقعیتی قرار میگیرید که میخواهید حامل خبرهای بد باشید، راهبردهای ارائهشده در فصل بیستوششم برای شما سود زیادی خواهند داشت.
بسیاری از ما تجربهی قرض دادن چیزی را داشتهایم، خواه پول باشد، خواه یک ابزار یا هر چیز دیگری؛ اما وقتی میخواهیم آن را پس بگیریم، احساس ناراحتی میکنیم. البته نباید تعهدی برای بازگرداندن آن به عهدهی شما باشد؛ شخصی که چیزی را به او قرض دادهاید باید بدون درخواست شما آن را پس بدهد. اما وقتی این کار را نمیکند، خود باید اقدام کنید. چگونگی این کار در فصل بیستوهفتم ذکر شده است.
در فصل بیستوهشتم یاد میگیرید بدون جریحهدار کردن احساسات یا داشتن احساس گناه، نه بگویید. در فصل بیستونهم میآموزید چگونه یک فرد گستاخ و منفور را به بهترین دوستتان تبدیل کنید؟ آیا دوست دارید بدون داشتن حالت تدافعی از خود دفاع کنید؟ آیا دوست دارید اتهامات نادرست را تغییر دهید و از آنها به نفع خود بهره ببرید؟ فصل سیام این کتاب برای شما نوشته شده است.
نویسندهی کتاب حاضر در سیودومین فصل به شما میآموزد هرکسی را وادار کنید که با شما درددل کند. میخواهید غر زدن اطرافیانتان را متوقف کنید؟ فصل بعدی برای شماست! نویسنده به شما راهکارهایی ارائه داده که باعث میشود هرکسی را وادار کنید از غر زدن دست بکشد. برای مثال، او به شما میگوید در مقابل غر زدن دیگری، هیچ چیزی نگویید. فقط گوش کنید. آنچه را که او گفت به نحوی دیگر بیان کنید. علاوه بر این، از عبارات «تقویتی» برای تقویت منیت و احساس اهمیت او استفاده کنید. از او بپرسید که دوست دارد چه کاری برایش انجام دهید.
معمولاً (هرچند به اشتباه) این باور وجود دارد که در روابط، بیشترین احتمال حسادت متعلق به شخصی است که عزتنفس پایینی دارد. رویهمرفته، اگر کسی اعتمادبهنفس و نسبت به خودش احساس خوبی داشته باشد، دلیلی برای نگرانی در این باره که شریک زندگیاش را از دست بدهد، وجود ندارد. شما با خواندن فصل سیوچهارم حسادت را برای همیشه کنار میگذارید!
گفته شده است که زمانی به دنبال دریافت مشاوره از دیگران هستیم که جواب را میدانیم، اما آرزو میکنیم کاش نمیدانستیم. در مواقع دیگر، فقط برای تأیید آنچه فکر میکنیم خواهان مشاوره هستیم؛ بنابراین، اگر خواهان دریافت مشاوره هستید، ذهنی باز داشته باشید. دریافت توصیههای خوب و محکم از افرادی که میتوانید به آنها اعتماد کنید بسیار ارزشمند است. «مشاوره گرفتن از دیگران» موضوع فصل سیوپنج را در برمیگیرد. فصل سیوششم به انتقاد کردن از دیگران بدون توهین کردن اختصاص یافته است.
شما میتوانید فوراً اعتماد یک فرد را جلب کنید و هرکسی را وادار کنید تا هر چیزی را که میخواهید بدانید برایتان فاش کند و به شما بگوید. البته اگر راهبردهای فصل سیوهفتم کتاب چگونه هر کسی را به هر کاری وادارید را به دقت بخوانید.
پیروزی در بحثها موضوع اصلی فصل بعدی است. با مطالعهی این بحث هر کسی را وادار کنید فوراً عقبنشینی کند و هر بار در هر بحثی پیروز شوید!! فصل سیونهم مخصوص پدر و مادرها نوشته شده. دلتان میخواهد فرزندتان را وادار کنید تا رفتار صحیحی داشته باشد؟ این فصل مخصوص شماست. در نهایت، به فصل چهلم میرسیم که در آن راهکارهایی برای زندگی هوشمندانه برای مردان و زنان قرار دارد.
کتاب چگونه هر کسی را به هر کاری وادارید، با تلاش طیبه سمانی به زبان فارسی ترجمه شده و انتشارات کهکشان دانش عهدهدار انتشار آن بوده است. این کتاب نخستین بار در سال 2000 به انتشار رسیده و از آن زمان تاکنون مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته است.
نکوداشتهای کتاب چگونه هر کسی را به هر کاری وادارید
- ایالت متحدهی آمریکا عمیقترین قدردانیها را به دیوید جی. لیبرمن مدیون است. تکنیکهای او ساده، اما بسیار مؤثر است. (Simone Spence)
- تابهحال آرزو کردهاید میتوانستید مردم را به ایدهی خود جذب کنید و اهمیتی نداشته باشد که آن ایده تا چه اندازه دیوانهوار است؟ با این کتاب میتوانید دیگران را متقاعد کنید. (Self magazine)
کتاب چگونه هر کسی را به هر کاری وادارید برای چه کسانی مناسب است؟
علاقهمندان به کتابهای خودسازی از مطالعهی این اثر بهره میبرند. میخواهید به سادهترین شکل ممکن و با بهکارگرفتن ترفندهای روانشناسی حرفتان را به کرسی بنشانید؟ کتاب چگونه هر کسی را به هر کاری وادارید را مطالعه کنید.
در بخشی از کتاب چگونه هر کسی را به هر کاری وادارید میخوانیم
فرض کنید ایدهای عالی دارید، اما هیچکس به حرفتان گوش نمیدهد! این میتواند بسیار ناامیدکننده باشد، اما با پیروی از یک راهبرد روانشناختی خاص، عملاً میتوانید اطمینان حاصل کنید که هرکسی به آن چه میگویید گوش میدهد. سه عامل اصلی تأثیرگذار در این جا عبارتاند از: (1) هیجانها؛ (2) راهبردها و (3) پیامدها.
مطالعات متعدد بهوضوح ثابت کردهاند که در تلاش برای متقاعدکردن یک فرد باید به هیجانهای او متوسل شد. مهم نیست که استدلالتان چقدر منطقی و معقول است، اگر هیجانهای طرف مقابل را برانگیخته نکنید، در اثرگذاری بر او دچار مشکل زیادی خواهید شد.
90 درصد تصمیماتی که میگیریم بر اساس هیجان است. پس از آن، از منطق برای توجیه اعمالمان استفاده میکنیم. اگر بخواهید نظر فردی را براساس منطق مطلق جلب کنید، شانس کمی برای متقاعدکردن او خواهید داشت. باید واقعیتها را به بیانی مبتنی بر هیجانها تبدیل کنید و مزایای واضح و مشخصی ارائه دهید که هیجانهای فرد را جلب کند.
مطالعات نشان میدهد که علاوه بر برانگیختن هیجانهای قوی، اگر یک نقشه عملی خاص را با یک مسیر اقدام مشخص ارائه دهید، تأثیر ویژهای خواهید داشت. هنگامی که مشتاقانه برای اقدام و حرکت روبهجلو انگیزه داریم، ضروری است که جهت و روش ادامه کار را درک کنیم. این که بدانیم مسیر بهوضوح ترسیم شده است به ما احساس راحتی و امنیت میدهد. وقتی میخواهید کسی به توصیههای شما گوش دهد، چیزی فراتر از مقصود موردنظر و همچنین یک نقشه برای رسیدن به آن جا به او ارائه دهید.