کتاب تغییر مسیر زندگی

معرفی کتاب تغییر مسیر زندگی: در یک روز زندگی خود را متحول کنید

جف تامپسون در کتاب تغییر مسیر زندگی شما را با حقیقت شگفت‌انگیزی آشنا می‌سازد که می‌توانید تنها در یک روز، زندگی‌تان را دگرگون کنید! ادعایی که او مطرح می‌کند شاید در ابتدا جسورانه و کمی دور از واقعیت به نظر آید؛ اما فاصلۀ میان شما و آرزوهایتان تنها دانستن یک حقیقت است!

درباره کتاب تغییر مسیر زندگی:

همان نسخه‌ای از خودتان باشید که آرزویش را دارید!

آیا تصور این که فردی تهی‌دست و نیازمند، روزی به یکی از ثروتمندترین کارآفرینان جهان تبدیل شود، برایتان دشوار است؟ آیا بر این باور هستید که موفقیت در زندگی شخصی و کاری، یک رمز و راز پیچیده و سر به مهر دارد؟

جف تامپسون (Geoff Thompson) درباره یکی از جنجالی‌ترین جملاتی که افراد بر سر آن تفاهم نظر ندارند صحبت می‌کند؛ در یک روز زندگی خود را متحول کنید! عموماً می‌گویند که تغییر یک آن زندگی امری نشدنی و غیرممکن است. در ابتدای کتاب تغییر در مسیر زندگی (Shape Shifter: Transform Your Life in 1 Day) مثال‌هایی از افراد موفقی را می‌خوانید که در عین تیره‌روزی و تنگدستی، یک شبه توانسته‌اند زندگی‌شان را به بهترین نحو ممکن دگرگون کنند.

این کتاب به شما می‌آموزد با وجود این‌که همه ما افراد معمولی هستیم، در عین حال، هر کس نابغه‌ای خارق‌العاده است. این امر شاید ظاهراً متناقض به نظر آید اما جف به شما می‌گوید که چگونه این امر ممکن است.

یکی از مهم‌ترین نکاتی که جف تامپسون در کتاب تغییر مسیر زندگی به آن تأکید دارد این امر است که میان شما و افراد موفق هیچ تفاوتی نیست! آن‌ها در حقیقت توانسته‌اند با ترس‌های خود روبه‌رو شوند. ترس عاملی است که به اعتقاد جف تامپسون شما را از رسیدن به آنچه می‌خواهید بازمی‌دارد.

خواندن کتاب تغییر مسیر زندگی به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

تمامی علاقمندان به کتاب‌های انگیزشی و دوستداران آثار روانشناسی موفقیت را به خواندن این اثر سودمند دعوت می‌کنیم. با مطالعه کتاب تغییر مسیر زندگی، راه و رسم زندگی موفقیت‌آمیز را خواهید آموخت.

با جف تامپسون بیشتر آشنا شویم:

او تا سی سالگی به مشاغل زردی همچون جمع‌آوری ضایعات مشغول بود و زندگی پوچ روزمره‌اش را با درآمد بسیار اندکی که داشت می‌گذراند. جف تامپسون در چهارمین دهه زندگی‌اش یک شب، دریافت که معنای زندگی این نیست و باید چیزی فراتر از این وجود داشته باشد.

تامپسون تصمیم گرفت ورزش را در یکی از رشته‌های رزمی ادامه دهد. او به قدری در کار خود پیشرفت کرد که به زودی به یکی از مربی‌های حرفه‌ای این حوزه بدل شد. طعم شیرین این موفقیت، جف تامپسون را بر آن داشت که نویسندگی را به طور جدی دنبال کند. این انسان قوی و با پشتکار توانست 15 کتاب، 3 نمایشنامه و 5 فیلمنامه از خود منتشر نماید. بسیاری از آثار او به چندین زبان در سراسر جهان ترجمه شده‌اند و یکی از فیلم‌های او برایش افتخار کسب جایزه بفتا را به ارمغان آورد.

جملات برگزیده کتاب تغییر مسیر زندگی:

– بسیاری از مردم به ‌دلیل این‌که موفقیت را انتخاب نمی‌کنند شکست می‌خورند. اغلب این انتخاب ناخودآگاه و تصمیم‌گیری همراه با یک ترس نامشخص است.
– هرکس که هدف روشنی برای تغییر دارد و سخت و اصولی برای آن تلاش می‌کند فرصت این را خواهد داشت که تصور و آرزوی خود را به بهترین شکل نمایش دهد.
– همیشه کاری برای انجام وجود دارد و این‌که کار توسط شما انجام شود و یا یک آسمان‌خراش، یک انتخاب آگاهانه از طرف شماست، نه یک شرط‌بندی یا شانس.

در بخشی از کتاب تغییر مسیر زندگی می‌خوانیم:

تاکنون چند بار در یک شرکت نشسته‌اید و یک نفر داستان میلیونر شدنش را برای‌تان تعریف کرده که چه‌قدر راحت توانسته با یک فکر ساده که هر کسی قادر به انجام آن بود میلیونر شود؟ شما دور یک میز می‌نشینید و با هیجان در مورد این‌که آن فرد چه‌قدر خوش‌شانس بوده است صحبت می‌کنید و در ذهن‌تان خود را تصور می‌کنید که بدون هیچ تلاشی مانند این فرد بسیار پولدار هستید.

اخیراً داستان خانمی را شنیدم که توانسته بود از اتاق نشیمن خانه‌ی خود یک شرکت لاغری راه بیاندازد. این شرکت لاغری اکنون هزاران میلیون پوند ارزش دارد و این خانم نیمی از سال را به سفر با کَشتی شخصی خود اختصاص می‌دهد. این همان چیزی است که آرزوها از آن به وجود می‌آیند. مشکل این داستان‌های زیبا و مهیج این است که آن‌ها برای شما یک آغاز و پایان تحسین‌انگیز تعریف می‌کنند، اما خبری از داستان میانه‌ی ‌راه نیست. در میانه‌ی داستانِ این خانمْ بیست سال کار سخت بود. زمانی ‌که موانع و مشکلات برای او ایجا می‌شد و زمان‌های بسیار زیادی بود که با خود می‌گفت: “آیا ارزشش را دارد؟” (این برای نویسندگان هم زیاد اتفاق می‌افتد). شما ممکن است به آغاز داستان زندگی من و زمان حال الانم (از زمان نوشتن اولین کتاب در توالت کارخانه‌ای که به عنوان نظافت‌چی در آن‌جا کار می‌کردم، تا زمان برنده شدن جایزه‌ی جشنواره‌ی فیلم بریتانیا) نگاه کنید و با خود بگویید: “مثل آب خوردن است.” اگر او توانسته این کار را انجام دهد من هم می‌توانم. ممکن است هشتاد درصد درست فکر کنید، چون شما می‌توانید- همه می‌توانند- اما شما نباید اشتباهی که من در گذشته مرتکب می‌شدم را انجام دهید، که فکر می‌کردم موفقیت خیلی سریع اتفاق می‌افتد. اگر چه غیرممکن است- اگر دیدگاه‌تان این است که فکر می‌کنید موفقیت خیلی زود اتفاق می‌افتد- بدانید که امکان ندارد.

یکی از اشتباهات من به عنوان مشوق این است که سعی می‌کنم دریچه‌ی روشنی به روی دیگران بگشایم که توانایی‌های خود را ببینند، اما اغلب غفلت می‌کنم که همه چیز را با جزئیات درست و صادقانه‌ برای آن‌ها تداعی کنم. همسرم «شارُن» هم معتقد است که هر چیزی ممکن است اتفاق بیفتد، اما این را هم می‌داند- و از گفتن آن غافل نمی‌شود- که هر چیزی برای اتفاق افتادن به زمان نیاز دارد. زمانی‌ که من به مردم می‌گویم آن‌ها می‌توانند نویسندگان موفقی شوند (اگر به نویسندگی علاقه دارند) شارُن به آن‌ها می‌گوید که ممکن است پنج سال طول بکشد تا بتوانند کتابی چاپ کنند. شاید دلیل این‌ که من به دیگران نمی‌گویم میانه‌ی راه چه اتفاقاتی در انتظار آن‌هاست این باشد که نمی‌خواهم قبل از شروع انجام کاری از آن پشیمان شوند. اگر زمانی که در کارخانه بودم کسی پیدا می‌شد که به من بگوید، فرستادن طرح تلویزیونی به برنامه‌ی اینترنتی Chris Tarrant هیچ فروشی ندارد، سپس نوشتن نمایش‌نامه‌ها گرفته تا مقالات، مجلات و کتاب‌ها بدون هیچ فروشی، ده سال دیگر زمان می‌برد و تا زمان تبدیل شدن به پرفروش‌ترین نویسنده‌ی کتاب Sunday Time ده سال دیگر زمان نیاز است، ممکن است همان جا تسلیم می‌شدم. ممکن است بیست سال یک مدت زمان طولانی و غیرممکن به نطر برسد. اما صادقانه بگویم، صرف‌نظر از این‌که چه‌قدر سخت است، اما اگر واقعاً می‌خواهید موفق شوید این یک دردسر ضروری است.

فهرست مطالب کتاب

پیش‌درآمد
مقدمه
فصل اول: تغییر چیست؟
فصل دوم: سرشت، تربیت و تغییر
فصل سوم: تغذیه‌ی اندیشه
فصل چهارم: مدیریت جسم و ذهن
فصل پنجم: می‌خواهید چه‌کاره شوید؟
فصل ششم: چه اندازه خواهان هدف خود هستید؟
فصل هفتم: عقاید اشتباه
فصل هشتم: مراحل هرمی
فصل نهم: تناقض تصمیم و تسلیم
فصل دهم: کاشت بذر، آماده کردن زمین
فصل یازدهم: نور و آب
فصل دوازدهم: تسریع
سخن آخر